«اگر Second Harvest به من خواربار تازه نمی داد، می توانست تمرکز من را تغییر دهد. قبل از اینکه پسرم به دنیا بیاید سعی می کردم زندگی ام را ترمیم کنم. دومین برداشت به من تغذیه ثابت، تازه و سالم داد.»
Here at Second Harvest, we serve 127,000 kids each month in the hope that each one can grow up strong and healthy. Alex is a single mother who first received food assistance after learning about her pregnancy. At the time, she was dealing with homelessness and drug use. Enjoying food from Second Harvest through a soup kitchen, in-residence recovery program and grocery distributions, Alex developed a new relationship with her health and nutrition. Now, she has graduated from college and is pursuing a career/further education in criminal justice.
وعدههای غذایی الکس معمولاً شامل بازدید از فروشگاه گوشهای بود که در آن میانوعده با قوطی بلند چای شیرین همراه بود. هنگامی که او متوجه بارداری خود شد، بیداری خود را توصیف کرد. الکس تشخیص می دهد که غلبه بر سوء مصرف مواد به بیش از یک تصمیم نیاز دارد، اما او در آن روز اهمیت جدیدی برای سلامتی قائل شد.
یکی از دوستان او را نزد یک شریک ارزشمند دوم برداشت، اتاق غذاخوری سنت آنتونی پادوا. به آرامی وارد سالن غذاخوری اشغال شده شد، الکس احساس راحتی و ناامنی، شادی و شرم کرد. او احساس میکرد که هر لحظه آماده است که آنجا را ترک کند، اما جزئیات کوچک از او استقبال میکرد. چهرههای خندان داوطلبان، عطرهای خانگی و سینیهای پوره سیبزمینی و پنیر مک به ما آرامش میداد.
الکس که از توزیع مواد غذایی ما در سنت آنتونی مطلع شد، به دوست پسرش دستور داد که یخچالی پیدا کند، که در نهایت آنها در انباری که اشغال کرده بودند راه اندازی کردند. الکس به تغییری در زندگی خود اشاره کرد که در آن غذای سالم در اولویت قرار گرفت.
«دومین برداشت راهی به من داد تا دوباره روی تغذیهام تمرکز کنم. خیلی راحت در دسترس و رایگان بود و در جامعه من پخته شد. اینکه بانک غذا به سلامتی من اهمیت می دهد، مرا مجبور کرد که به سلامتی خود اهمیت بدهم.»
با مایکروویو، یخچال و سفر برای وعده های غذایی گرم، غذاهای مغذی جایگزین تنقلات گوشه فروشگاه شدند. در نهایت، الکس با افسر آزمایشی خود تماس گرفت و از او خواست که وارد یک برنامه بهبودی شود.
الکس در روز اول خود به «خرید» در مرکز بینگ ما رفت، جایی که آژانسهای کوچکتر شریک از آنجا بازدید میکنند و هر گونه مواد غذایی مورد نیازشان را تحویل میگیرند. او تحت تاثیر سازماندهی، مقیاس و کارایی انبار، اولین برداشت عالی از Second Harvest را به یاد می آورد.
در آشپزخانه برگشت، الکس در مورد اولین شامش عصبی بود تا اینکه بوهای اشتها آور او را آرام کردند. فلفل دلمهای و پیاز جوشیدند و تند ادویههای خشک شده از مرغ روی کباب پخش شد. الکس که احساس میکرد «بچه جدید در زمین بازی» بود، متوجه شد که یکی از زنانی که آشپزی میکرد، سالها این فاهیتا را برای خانوادهاش تهیه کرده است. نان شکستن با هم باعث ایجاد ارتباط بین این غریبه ها و هم اتاقی های جدید شد.
چند سال بعد پس از تولد پسرش، الکس شروع به کار کرد تا به دانشجویان کمک مالی کند. الکس که با یک خانواده السالوادوری زندگی می کرد، با یک مادربزرگ دائماً آشپزی می کرد. الکس با حضور در یک توزیع در یک مدرسه ابتدایی محلی، بیش از حد کافی غذا آورد تا با هم خانه هایش تقسیم کند. الکس که با هم در آشپزخانه می رقصیدند، با دوستان جدیدش یاد گرفت که به موقع به موزیک چفیره ها را شکل دهد. در زمان کریسمس، الکس و پسرش نام خود را روی جوراب های روی شومینه پیدا کردند.
الکس پس از صرفه جویی و کار در نهایت دریافت غذا از Second Harvest را متوقف کرد. او اخیراً از کالج فارغ التحصیل شده و در حال برنامه ریزی گام های بعدی خود در حرفه ای متمرکز بر عدالت کیفری است. او همان اقلامی را میخرد که زمانی در توزیعهای ما دریافت کرده بود و سوپها و خورشهای پر از سبزیجات مورد علاقهاش را برای پسرش بازسازی میکند.