در پشت Cryy Out Christian Fellowship در سان خوزه کوچک اما قدرتمند است توزیع مواد غذایی رایگان. صدای داوطلبان موتور ماشین را می برد. "امروز برای چند خانوار انتخاب می کنید؟" "گوشت می خواهی؟" "نان چطور؟" Cryy Out تصمیم گرفت در طول همهگیری همهگیر، شریک توزیع مواد غذایی در Second Harvest of Silicon Valley شود. قبل از آن، این سازمان به جامعه محلی خود کالاهای کنسرو و خشک ارائه می کرد. اکنون Second Harvest خواربار تازه مغذی Cryy Out را فراهم می کند که هر هفته در بین جامعه توزیع می کند.
اخیراً، خدمات رسانی به بخش خاصی از پناهندگان سیاسی از افغانستان را آغاز کرده است - افرادی که در پی تسلط طالبان به اینجا نقل مکان کرده اند. و در حالی که موانع زبانی وجود دارد، Cryy Out راههای خلاقانهای برای برقراری ارتباط با مشتریان با استفاده از سیگنالهای دستی و حتی ایجاد یک چک لیست بصری پیدا کرده است تا مشتریان بتوانند به تصاویر غذایی که میخواهند اشاره کنند.
هر دو Cryy Out و Second Harvest مفتخرند که به هر کسی که به غذای مغذی نیاز دارد خدمات می دهند. اخیراً وقتی از Cryy Out بازدید کردیم، توانستیم با چند نفر که به نیروهای آمریکایی کمک می کردند ملاقات کنیم و آنها داستان های خود را با ما در میان گذاشتند.
به خطر انداختن همه چیز برای کمک کردن
تصمیم به همکاری با نیروهای آمریکایی شجاعت میطلبید – این مشاغل آسان نبودند و به معنای به خطر انداختن هر چیزی بود که دوست داشتند. هنگامی که طالبان دوباره کنترل را به دست گرفتند، بسیاری می دانستند که باید از آن خارج شوند.
ایمل به عنوان مترجم کار می کرد و می گوید: «...ما در خط مقدم، شانه به شانه آمریکایی ها می جنگیدیم. و باور کنید که حمایت از آمریکایی ها و جنگیدن با آنها برای یک هدف خوب، زندگی ما، زندگی من، زندگی فرزندانم، زندگی همسرم را در معرض خطر و خطر قرار می دهد.
دلاور در جایی کار می کرد که مردم وارد پایگاه می شدند. او می گوید: «این کار خیلی سخت بود. گاهی اوقات پاتک میرفتیم و در کمین طالبان قرار میگرفتیم، اما خوشبختانه فرار میکردیم.» او برای اخذ مدرک لیسانس در رشته مهندسی عمران در هند ادامه تحصیل داد. زمانی که به کشورم برگشتم، طالبان مسلط شده بودند و هیچ شغلی وجود نداشت.»
شوهر نجلا یک مهندس برق است و در تدارکات دفاعی با نیروهای آمریکایی کار می کرد. بیست و پنج روز پس از ازدواج آنها، طالبان افغانستان را اشغال کردند. چندی بعد او از پسرشان باردار شد.
ایمل، دیلاور و نجلا توانستند به همراه خانواده هایشان به عنوان پناهنده سیاسی با ویزاهای ویژه به ایالات متحده فرار کنند.
شروع دوباره از صفر
در حالی که آمدن به منطقه ای با امنیت نسبی یک موهبت است، اما به معنای پشت سر گذاشتن هر چیزی است که تا به حال شناخته اند. ایمل میگوید: «ما خانههایمان را ترک کردیم، خانوادههایمان را رها کردیم، اموالمان، ماشینهایمان و همه چیز را ترک کردیم». او و خانواده اش پنج ماه است که اینجا هستند. او اخیراً کار جدیدی را آغاز کرده و با همسر باردار و فرزندانش به خانه ای نقل مکان کرده است. او از اینکه متوجه شد میتواند به سمت توزیع غذا در خانه جدیدشان برود خوشحال بود.
ساختن یک زندگی جدید دلهره آور است و چالش ها می توانند طاقت فرسا به نظر برسند. دیلاوار امیدوار است که مدرک مهندسی را که برای آن سخت کار کرده است برای حمایت از همسر و دو دختر خردسالش استفاده کند - در واقع او گواهینامه های فارغ التحصیلی و مدرک خود را از هند مستقیماً روی تلفن خود نگه می دارد تا بتواند سطح تحصیلات خود را به همه ثابت کند. اما بدون ماشین و وابسته به حمل و نقل عمومی، او برای یافتن کار تلاش می کند. او فرصت ها را از دست داده است، زیرا راهی برای انجام مصاحبه ها ندارد. و علیرغم داشتن مدرک در حال حاضر، «آنها مجوز مهندسی کالیفرنیا و دو سال تجربه در اینجا می خواهند. و باید در امتحانات شرکت کنید. من پنج سال لیسانس خود را گذرانده ام و هیچکس مرا نمی پذیرد. خیلی سخت است. احساس می کنم وقتم را تلف کرده ام و ناامید شده ام.»
این سفر سخت بوده است، اما پس از به خطر انداختن امنیت خود برای کمک به دیگران در افغانستان، اکنون از حمایت دیگران سپاسگزار هستند. ایمل گفت: «دولت فدرال ما را آورد زیرا ما در افغانستان کارهای زیادی برای آمریکایی ها انجام دادیم. ما زندگی خود را به خطر انداختیم و از آنها حمایت کردیم.» وی در ادامه با قدردانی از حمایت هایی که تاکنون از آنها شده است، خاطرنشان کرد: مردم افغانستان که از افغانستان به ایالات متحده منتقل شده اند، غذا و سایر اقلام را دریافت کرده اند و واقعاً قدردانی می کنند.
نجلا میگوید: «من دوست دارم مردم اینجا به ما کمک کنند. من خیلی خوشحالم چون تبعیض قائل نمی شوند. آنها بسیار مهربان هستند. و من از این فرصت برای دریافت غذا قدردانی می کنم. اکنون باید زندگی خود را از صفر شروع کنیم و این غذا به ما کمک می کند.»
فرصت های تازه
در حالی که آنها چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته اند، فرصت های جدیدی در پیش است. نجلا به تحصیلات خود ادامه می دهد - تجملی که همیشه به او داده نشده است. من واقعاً می خواهم ادامه تحصیل بدهم زیرا زمانی که در افغانستان بودم در یک خانواده فقیر به دنیا آمدم و پدرم پولی برای پرداخت شهریه من نداشت.» او سرانجام توانست علوم کامپیوتر بخواند، اما با تغییر رژیم، تحصیل او ناگهان متوقف شد. طالبان تمام دانشگاه های افغانستان را بستند و او نتوانست دیپلم یا ریز نمرات خود را از تحصیلاتش در رشته کامپیوتر بگیرد. اکنون او بورسیه تحصیلی دریافت کرده و در کلاس های زبان انگلیسی نیز شرکت می کند.
و او همچنان به کشف برخی از آزادی های جدیدی که در ایالات متحده زندگی می کند، از جمله رانندگی، ادامه می دهد. فرصت های زیادی در اینجا وجود دارد، به ویژه برای زنان. چون اینجا می توانم رانندگی کنم! من می توانم مجوزم را بگیرم. سعی می کنم رانندگی را یاد بگیرم و درس هایم را بخوانم. من قبلا رانندگی نکرده بودم من هرگز در افغانستان روی صندلی راننده ننشسته ام! گاهی خواهرم یا پسر عمویم جلوی ماشین مینشستند و عکس میگرفتند، اما من این کار را نکردم.»
سفر طولانی برای رسیدن به اینجا بوده است و هنوز چالش هایی برای غلبه بر آن وجود دارد. اما نجلا مانند همه پدر و مادرها به پسرش که فقط 2 سال دارد امیدوار است. "امیدوارم پسرم اول از همه آدم خوبی باشد. و من از او می خواهم که به دیگران کمک کند. من همچنین می خواهم که کودکم تحصیلات خود را به پایان برساند.»
در این بین، او از چیزهای کوچکی که در مورد سن خوزه کشف میکند، راحت میشود و لذت میبرد: «در نزدیکی هتل ما یک پارک وجود دارد و گاهی اوقات ما نزدیک آنجا رانندگی میکنیم و به خانهها نگاه میکنیم، زیرا آنها بسیار زیبا هستند. آنها زیباتر از خانه های افغانستان هستند زیرا گل های زیادی وجود دارد.
بیشتر از همه، نجلا، ایمال و دلاور به دنبال ادامه ساختن زندگی برای خود و خانوادههایشان هستند. نجلا میگوید: «خیلی خوشحالم که زندگیام را اینجا در آمریکا ادامه میدهم».