در زمان تفرقه، این جامعه در برابر گرسنگی کنار هم می ایستند. در حالی که صبحها با صداهای مشاجره و خانوادههایی که برای خانههای از دست رفته سوگواری میکنند آغاز میشود، روز با اخباری که همه به اشتراک میگذارید روشن میشود. در ماشین، دی جی های رادیویی درایوهای یک روزه را پخش می کنند که از Second Harvest سود می برد. با بررسی رسانههای اجتماعی خود در دفتر، خانوادههایی را میبینم که غرفههای آبلیموی مفصلی میسازند، کلاسهای ویژه جمعآوری کمک مالی در سالنهای ورزشی و استودیوهای یوگا و دوندگان تروت تروت ترکیه که مبالغی باورنکردنی جمعآوری میکنند. چه بره و چه بوکس، کانتری یا هیپ هاپ، دوی ماراتن یا جنگجویان آخر هفته، با هم، #wecanendhunger.
همه ما داستان هایی می شنویم و با افرادی ملاقات می کنیم که الهام بخش رابطه ما با Second Harvest هستند. بیایید این تجربیات را به اشتراک بگذاریم. در زمان درگیری، ما می خواهیم جامعه ما باور کند که #wecanendhunger. در اینجا چند نمونه از کارهای بزرگی است که توسط کارکنان ما و همه شما انجام شده است.
این پست را در اینستاگرام مشاهده کنید
کمک به یک جانباز بی خانمان
ماری ک.من توانستم به یک جانباز بی خانمان کمک کنم تا برای CalFresh درخواست دهد. وقتی آمد و در یک سایت جدول گذاری با من صحبت کرد، ناتوان به نظر می رسید. وقتی رکورد او را در پایگاه دادهمان آوردم، متوجه شدم که او از برنامههای غذای گرم ما دو سال پیش در شهرستان سن متئو استفاده کرده است. او از آن زمان بی خانمان شده بود و اوضاع برایش بهتر نمی شد. من درخواست تسریع شده CalFresh او را تکمیل کردم و مکان های غذای گرم را به او دادم تا به دنبال غذا برود. آرزو کردم که با درخواستش موافقت شود و دیگر نگران غذا نباشد. قبل از رفتن او، غریزه ام به من گفت که تمام تنقلاتی را که در کیف ناهار داشتم به او بدهم. من معتقدم که شفقت من برای نیازمندان هر روز به عنوان یک متخصص زمینه اتصال غذا بیشتر می شود.
یک دنیای کوچک، در واقع
سلیمان جی.همیشه احساس شگفت انگیزی است که به زادگاهم برگردم و پس بدهم. من با خودم فکر می کنم، "آنها با داشتن غذای سالم کافی روی میز، یک چیز کمتر برای نگرانی دارند." من ماهی یک بار در دفتر WIC ایست پالو آلتو کار می کنم، و چند هفته پیش با خانم جوانی برخورد کردم که سال اول دبیرستان خود را از طریق برنامه ای به نام آمادگی کالج استنفورد (قبلاً به سمت بالا) ملاقات کرده بودم. او ساکت بود و کمی استرس به نظر می رسید. در نیمه راه برنامه Calfresh، او من را به یاد آورد، و در نهایت چند دقیقه وقت گذاشتیم تا به عقب برسیم. وقتی داشتیم مکالمهمان را تمام میکردیم و به پایان برنامه میرسیدیم، او لبخندی زد و از من تشکر کرد، نه تنها برای کمک در مورد غذا، بلکه برای شنیدن صدای او. شمارهها را رد و بدل کردیم و در حالی که در آغوش گرفته بودیم لبخند بزرگی زدیم، زیرا میدانستیم که یک بار دیگر در تماس خواهیم بود. همانطور که بسیاری قبلاً بیان کرده اند، جهان در واقع بسیار کوچک است. من به خانواده ای کمک کردم که دچار ناامنی غذایی و افسردگی بودند و دوست قدیمی و خوبی پیدا کردم.
بنابراین لطفاً از هشتگ #wecanendhunger ما برای به اشتراک گذاشتن داستان های خود در این فصل تعطیلات استفاده کنید. و به یاد داشته باشید که ما را دنبال کنید فیس بوک, توییتر، و اینستاگرام.